زندگی را از طبیعت بیاموز چون بید متواضع باش چون سرو راست قامت مثله صنوبر صبور مثل بلوط مقاوم مثله رود روان مثل خورشید با سخاوت و مثل ابر با کرامت باش
اسمت را بر کوه نوشتم ریزش کرد روی آب نوشتم بخار شد.روی کاغذ نوشتم پاره شد .روی قلبم....(برو بابا با این اسمت اینم اسمه تو داری...)
اگر سلطنت بلد نباشم .سلطنت نمیکنم...اگر زندگی بلد نباشم زندگی نمی کنم ...اما اگه دوست داشتن رو بلد نباشم به خاطر تو یاد میگیرم
خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری. دو گوش برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا کنی
گل را دوست دارم تو را هم دوست دارم گل را برای بوییدن تو را برای بوسیدن گل را برای یک لحظه تو را برای همیشه
وقتی اشک می ریزم تو رو وسط اشکم می بینم به خاطر همین اشکامو پاک میکنم تا کسی تو رو نبینه
این برگه که از درخت خسته میشه ..پاییز فقط بهانه است
از یه ترک پرسیدند نظرت راجع به نوشابه چیه؟
ترکه گفت: خوبه آب داره گاز هم داره فقط برق نداره
دختره به دوست پسرش میگه: عزیزم اگه پای چپم ناهار و پای راستم شام باشه تو کدومشو می خوری؟
پسره میگه عصرانه
یه ترکه میره بهشت زهرا از مسولش می پرسه آقا راسته که میگن شهیدان زنده اند ؟میگه بله آقا ....ترکه می گه پس قربونت این غضنفر ما رو صداش کن بیاد